عروسی توسجی چیخان هم در آن زمان که روستا وسعت زیادی نداشت و جمعت آن کمتر بود ، همه اهل روستا به عروسی دعوت می شدند . ...
و عروسی معمولی هم همان است که شرح میدهیم .
لازم است نکته مهمی را که در شروع مطلب عروسی ، بعلت فرامشی از قلم انداخته ام را در این جا توضیح دهم .
قبل از هر اقدامی ، وقتی تصمیم به صحبت و الچیلیک گرفته می شد ، مادر یا یکی از افراد مسن خیلی نزدیک فامیل به یک روحانی و یا فرد قرآن خوان و متدین روستا میرفت و از روحانی میخواست که جهت یک امر خیر مهمی استخاره بکند و در حقیقت با قرآن صلاح مشورتی بنماید و روحانی نیز با مراجعه به قرآن ، خوب یا بد بودن موضوع را به فرد می گفت . اگر نتیجه استخاره بد بود ،موضوع به فراموشی سپرده می شد ولی اگر خوب بود ، روند خواستگار و ....شروع می شد .
گویا در زمانهای خیلی دور برای عروسی هفت شبانه روز مجلس جشن و سرور تدارک می دیدند ولی از آنزمانی که من بیاد دارم این جریان سه روز ادامه می یافت و سازندگان محلی از عصر روز اول در میدان روستا که نزدیک خانه پسر قرار داشت با دهل و سورنا و بالابان شروع جشن را اعلام میکردند و تا تاریک شدن هوا در آنجا میزدند و معمولاً جوانان روستا با هم کشتی میگرفتند شروع عروسی را معمولاً طوری تنظیم میکردند که با یکی از اعیاد مهم اسلامی مانند غدیر و نیمه شعبان و یا ولادت یکی از معصومین همزمان باشد (که به آن ساعت خوش می گفتند . ) ولی اگر اینگونه مناسبتی نبود از عصر روز سه شنبه شروع میکردند و تا آوردن عروس به خانه این بزن وبکوب ادامه پیدا میکرد .نظرات شما عزیزان: